سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----66991---
بازدید امروز: ----1-----
جستجوی مرسل:
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله
 
 
  • درباره نویسنده وبلاگ
  • لینک دوستان مرسل
  • لوکوی دوستان مرسل
  • اوقات شرعی به افق تهران
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • راهیان نور_خاطره
    نویسنده: آقا روح الله جمعه 86/1/3 ساعت 10:0 صبح

    مردان هور

    از پادگان حمید مستقیماً به هور منتقل شدیم. در تقسیم بندی ها من را به عنوان نیروی بهداری به مسئول مربوطه معرفی کردند. برای کمک به مجروحین به راه افتادم. با قایق در میان نی‌ها حرکت می‌کردیم، ناگهان صدایی شنیدم. یکی از بچه‌های بسیج دسته قدس از کمر به پائین آغشته به خون بود. وقتی سوار قایقش شدم مقداری خون کف قایق بود. با پتویی محل زخمش را پنهان کرد، نزدیک اذان ظهر بود، وقتی آهسته پتو را از دور کمرش برداشتم دیدم پایش قطع شده! بدون اینکه بفهمد پتو را سر جایش قرار دادم ولی او با لبخندی به من فهماند که از این ماجرا  اطلاع دارد. پتوی خون‌آلود را به آب انداخت و زیر لب گفت: «این هم سهم هور»، برگشتم، یکباره چشمم به پیکرش افتاد بغض گلویم را گرفت ، دستی بر شانه‌ام زد و گفت: «این پایم را قبلاً تقدیم کرده بودم»؛ هنوز کلامش را به پایان نرسانده بود که به علت خونریزی زیاد به حالت اغما رفت.


        نظرات دوستان ( ) پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله